بنویسم، شاید نوشتن و فکر کردن یادم بیاد...

باز توی اون دوره هایی گیر کرده ام که دلم میخواد یکی پای حرفم بشینه و بفهمتم و بهم بگه چیکار بکن و چه جوری باش و ...

همه چیزم دوباره داره میریزه به هم انگار! نمیدونم همه انقدر به خودشون شک دارن یا این منم که شک داشتنم به خودم گاهی به این شک میندازتم که نکنه من بیمارم!!

این اوضاع پرآشوب مملکت که دورادور سعی میکنم ازش خبر داشته باشم، بحث و جدلهایی که بین اطرافیان و آشناهام پیش میاد، این همه حدیث و روایت در کنار عقل و منطق و ...

تضادها و فکرهای توی مغزم رو تا حد انفجار بالا میبره. اگه سرم رو نقاشی میکردم حتما شکل یه دایره میکشیدم که یه علمه بردار، اون هم بردارهای رنگی رنگی از همه سمتش زده بیرون. از بردارهای دو سه سانتی گرفته تا پونزده، بیست سانتی! هر کدوم تو یه جهت. آخرش هم برآیندش رو نمیشه پیدا کرد مگر اینکه بشینی با حوصله یکی یکیشون رو شناسایی کنی و با بردار همراستا و غیرهمجهتش مقایسه کنی و ... تا تعدادشون کم بشه و جهت برآیند کل خودش رو نشون بده.

نظرات 3 + ارسال نظر
dai دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.ghalamweblog.com

سرویس وبلاگ دهی قلم وبلاگ با قالب های متنوع و زیبا برای وبلاگ های ایجاد شده توسط قلم وبلاگ تا دیر نشده بیا یک وبلاگ درست کن و آدرس های خوب را برای خودت انتخاب کن راستی می خواستم اینم بگم که قلم وبلاگ هیچ گونه تبلیغاتی در وبلاگ ها قرار نمی دهد قلم وبلاگ سیستم وبلاگ دهی می باشد www.Ghalamweblog.com

دریا سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 03:40 ب.ظ http://mylittleangles.persianblog.ir/

قربونت برم من بالاخره نفهمیدم این بردارا چی شد؟؟؟؟؟
میگم خوبه این بردارا از سرت زده بیرون. توش نرفته. آخه مال من اینجور موقع ها میره توی سرم. حالا حساب کن چه فاجعه ای میشه.
میگم حالا اگه خبری چیزی داری به ما هم بده. :)
ببین بهترین کار اینجور موقع ها اینه که همه چیزو بی خیال شی و بری برای خودت پیاده روی. بعد این جمله رو هم با خودت تکرار کنی: (بابا بی خیال) همین. جواب میده باور کن.

اتفاقا من هم همیشه با پیاده روی آروم میشم. اما اینجا، حتی اگه با یه نفر دیگه هم راه برم، تمام تنم داره میلرزه که الان یکی نیاد جلو و یه اسلحه نذاره پشتم!!!
اصلا خیال پیاده روی هم نمیتونم بکنم...
خلاصه قدر این نعمتهای کوچیکی که برامون عادی میشه رو بدون!

سمیه شنبه 1 اسفند 1388 ساعت 01:07 ق.ظ http://hosniye.blogfa.com

گفتم که ..سیب زمینی برای درمان این حالات ما خیلی خوبه...

:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد