ایرانم. حدود ده روزه که اومده ام و تا ده روز دیگه هم برمیگردم.
حالا تو خونه ی مامانم اینا تنهام! مامان و بابام رفته اند مسافرت. یکی از خواهرهام که خونه اش تهران نیست. یکی دیگه هم دیروز به حالت قهر ازم خداحافظی کرد...
آراد رفته شرکت و احتمالا با دوستاش ناهار میخوره.
من تنهام و تازه در دوران نوسانات هورمونی هم به سر میبرم. خودتون تصور کنید چقدر حالم خوبه!!
باران نازنینم شاید این فرصتیه برای باور اینکه همه جای دنیا آدم میتونه تنها باشه. شاید تنهایی خیلی هم مربوط به جا و مکان نباشه.
واقعا!!!
شاید حالا که تنهایی یه فرصتی داشته باشی همدیگه رو ببینیم :)
تنهاییم دو سه ساعته سر اومد!!!
حیف که ایران اومدنمون همزمان نیست.
خیلی هم حیف...