درسهایی که از همسرم آموختم!

من بعد از ازدواجم خیلی تغییر کردم. مسلما هم خوب و هم بد! نمیدونم کدومش به اون یکی میچربه! بدترین تغییری که درم بوجود اومده، از نظر خودم، کاهش چشمگیر اعتماد به نفسمه!! گاهی برام به یه معزل بزرگ تبدیل میشه این موضوع. گاهی هم سعی میکنم درستش کنم. گاهی هم بیخیالش میشم!

اما خیلی از تغییراتم به نظرم پیشرفتهای بزرگی بوده. پیشرفتهایی که قطعا بدون حضور همسرم بهش نمیرسیدم. درسهایی که ازش یاد گرفتم. یادمه اون موقعهایی که تلفنی با هم مینشستیم برنامه ی آیندمون رو میریختیم و از رفتارها و اخلاقهامون و واکنشهامون میپرسیدیم ، یکی از اعتقاداتمون این بود که بهترین راه یاد دادن چیزی به کسی اینه که خودت اون کار رو انجام بدی. اون موقعها سربسر هم میذاشتیم و میگفتیم یادت باشه اگه خواستی بهم یاد بدی مثلا راست بگم، خودت راست بگی! اگه خواستی من باهات مهربون باشم، خودت باهام مهربون باشی!

اما جدای اون شوخیها، که خیلی هم شوخی نبود، این مدت از رفتار و کردار آراد چیزهایی یاد گرفته ام که هیچوقت تصورش هم نمیکردم. و امروز تصمیم گرفتم که کم کم اونها رو رو کاغذ که نه، روی مونیتور بیارم، تا هم خودم همیشه به یاد داشته باشم و سپاسگزار باشم، هم راهی برای نشون دادن قدرشناسیم. و چه جالب بود برام که این فکرم مصادف شد با روز شکرگزاری!! (اینجا پس فردا - دومین دوشنبه ی اکتبر- روز شکرگزاریه)


                                                                                                         ادامه دارد...
نظرات 1 + ارسال نظر
دریا یکشنبه 19 مهر 1388 ساعت 04:20 ق.ظ http://mylittleangles.persianblog.ir/

خدا رو صد هزار مرتبه شکر که در کنار آدمی هستی که چیزای زیادی برای یاد دادن به تو داره. هر چند که میدونم برعکسش هم صادقه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد